بهطور معمول، دولتهای غربی هرگز اجازه نمیدهند چنین واقعیت و تحلیلی آشکار بیان شود و از این رو معمولا از تعابیری چون «توافق برای آرامش» یا «تمایل به صلح» سخن میگویند در حالیکه واقعیت ماجرا این است که رژیم صهیونیستی با حمایت نامحدود آمریکا درصدد بود برای همیشه مسأله فلسطین را خاتمه دهد. بر این اساس، طراحی آنان بر این مبنا بود که پس از غزه، سراغ کرانه باختری بروند، سپس بهتدریج بهسمت لبنان، پس از آن سوریه و حتی تا عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس پیشروی کنند. این یک واقعیت است. البته نمیتوان با قطعیت گفت این طرح برای همیشه کنار گذاشته شده اما دست کم در شرایط فعلی تحلیل آنان این است که ادامه چنین روندی امکانپذیر نیست. در سطح بینالمللی نیز حرکتهای مردمی، رسانهای و حتی سیاسی علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی در جریان است. از همین رو تصمیم گرفتهاند مدتی را در آرامش سپری کنند تا در آینده ببینند چگونه میتوانند برنامههای خود را پیش ببرند. جمهوری اسلامی ایران در این معادله بهعنوان یک عامل تعیینکننده مطرح است. پس از جنگ ۱۲روزه، ذهنیت قدرتهای غربی نسبت به تحولات منطقه، ایران و آینده نظم منطقهای بهطور کامل دگرگون شد و آنها ناچار شدند خود را با فضای جدید منطبق کنند. برهمین اساس، درروزهای اخیر بحثهایی درباره نوعی نرمش در برابر ایران نیز مطرح شده؛ هرچند واقعیت امر آن است که این موضوع بیشتر جنبه تاکتیکی و تبلیغاتی دارد تا واقعی.
بههر حال باید دید در روزها و ماههای آینده روند تحولات به چه سمتی پیش خواهد رفت اما در مجموع میتوان گفت غرب در منطقه در وضعیت عقبنشینی و شکست قرار دارد و این عقبنشینی در نهایت بهمعنای شکست کامل رژیم صهیونیستی است؛ رژیمی که دیگر توان ادامه موجودیت خود را براساس ظرفیتهای داخلیاش ندارد. باید گفت پیروز واقعی ملت فلسطین است که حماس نیز جزئی از آن است؛ جریانی که بهرغم ضربات سنگین اسرائیل به ساختار فرماندهی و رهبری آن توانست نشان دهد از مدیریتی سیال و پویا برخوردار است و بهسرعت جایگاه فرماندهان از دسترفته خود را جبران میکند. رفتار و عملکرد حماس در این دوره بیانگر پختگی، زیرکی و هوشمندی رهبران جدید حماس است.